اعتراف میکنم
این من بودم که تو مدرسه میرفتم توالت جای رنگ ابی و قرمزشیر رو عوض میکردم.
قیافه بچه ها بعد اومدن از توالت خیلی دیدنی بود. مدیونی
اعتراف میکنم با 16سال سن و یک متر و شصت و هشت سانت قد گوشی ندارم... (مدیونید که اگه الان فک کنین با گوشی مامانم دارم پست می ذارم)
آقا يه اعتراف وحشتناك مي كنم
تازه مدرك گرفته بودم و در جستجوي كار، يه شركت خصوصي استخدامي داشت اونم به عنوان حسابدار منم خوشتيپ كردم رفتم اونجا همه چي خوب پيش رفت تا اينكه آقاهه گفت ما اينجا كسيو بيمه نميكنيم اگرم بخواي بيمه شي از حقوقتون كم ميشه. منم كه خسيس گفتم نه آقا من خودم دفترچه بيمه دارم ديگه بيمه واسه چيمه يه نگاه عاقل اندر سفيهم بهش كردم ديدم طرف قرمز قرمز شده پيش خودم فكر كردم احتمالا گلاب به رو همتون wc داشته بعد چند لحظه كه گرفتم چي گفتم با يه لبخند ژكوند عين قرقي از محل متواري شدم حالا خودتون اگه مي تونيد قيافه ها رو تصور كنيد.
اعتراف میکنم مادربزرگم به ویدئو میگفت ویداوه و به ایزوگام میگفت ایزمگه.چکارمیشه کرد مادربزرگه دیگه تاج سره.سلامتیشون یه کف بلند
ترم یک که بودم استاد یه ربع آن تراک داد من یخورده دیر رسیدم رام نداد منم رفتم به مسئول آموزش گفتم ;) جالبتر اینکه آقاهه پاشد اومد واسطه شد و استاد رام داد :))
اینجوری نیگام نکنید خجل میشم :)
اعتراف می کنم این من استاد بودم دیروز تو سالن ترقه انداختم
مثل یه مرد فرار کردم
الانم شطرنجی خدمت شما هستم اعتراف میکنم به قدری که برای تابستونم برنامه ریزی کردم، برای ایام مدرسم نکرده بودم :|:|ا
اعتراف میکنم که اولین باری که لایکامو بروزرسانی کردم اون عددی که بروز شد چهار رقم اخر گوشیم بود...منم ترسیدم فکر کردم فورجک منو میشناسه واسه همین تا کلی وقت بروز نمیکردم
:)
اعتراف میکنم اولین باری که بوق 206 رو شنیدم داشتم از ترس سکته میکردم.
.
اعتراف می کنم من یکی از دلایل اصلی کسادی کار انتشارات دانشگاهم
اخر هر ترم قشنگ از جزوه عکس می گیرم اونم با کیفیت بالا برای هرکی بخواد ایمیل میکنم
یه همچین همکلاسی گلی دارن همکلاسی های من
( هووووو غیبت نکنید انگشتر می ندازم دستم همه فکر کنن متاهلم من از اوناش نیستم برید از خدا بترسید ) اعتراف میکنم هروقت میام تو ۴جوک پشت سرمو چک میکنم یه وقت کسی کنترل پنلمو نبینه... بلخره ماهم آبرو داریم..نمیذاریم تایید نشده هامون لو بره!!! :-/ یه زمانی اصلا حس ازدواج ولی از وقتی عضو فور جوک شدم نقشه های شوم زیادی برای فرزندان و عشق آیندم دارم.
ینی خاطرات بچه ها علاوه بر این که باعث شده بفهمم از جوب پیدا شدم منو به ازداج ترغیب کرده.
از همینجا و بدین وسیله تشکر خودمو از بچه اعلام میکنم و بهشون میگم که مواظب خودشون باضن چون وقتی بچه هام بزرگ بشن عامل بدختیشونو پیدا میکننو.... .
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
،
،